حتولغتنامه دهخداحتو. [ ح َت ْوْ ] (ع مص ) سخت دویدن . (منتهی الارب ). نیک دویدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ریشه ٔ چادر را اندرون کرده دوختن . (منتهی الارب ). فانور دیدن ریشه ٔ
حطولغتنامه دهخداحطو. [ ح َطْوْ ] (ع مص ) جنبانیدن چیزی جنبان را و فعل آن از نصر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تحریک شی ٔ. (تاج المصادر بیهقی ).
هتولغتنامه دهخداهتو. [ هََ ت ْوْ ] (ع مص ) شکستن چیزی را در زیر پای ؛ هَتَوْتُه ُ هتواً؛ شکستم او را زیرپای . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة). ||
حتودلغتنامه دهخداحتود. [ ح ُ ] (ع مص ) حتود بجائی ؛ مقیم شدن بدانجا. || خالص الأصل شدن . (از منتهی الارب ).
حتورلغتنامه دهخداحتور. [ ح ُ ] (ع مص ) تنگ گیری نَفقه بر عیال . تنگ گرفتن نفقه بر عیال . (از منتهی الارب ).
حتوتلغتنامه دهخداحتوت . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) خرمابن که غوره ٔ آن ریخته باشد. خرمابن که بیفکند بار خویش . (مهذب الاسماء).
حتودلغتنامه دهخداحتود. [ ح ُ ] (ع مص ) حتود بجائی ؛ مقیم شدن بدانجا. || خالص الأصل شدن . (از منتهی الارب ).
حتورلغتنامه دهخداحتور. [ ح ُ ] (ع مص ) تنگ گیری نَفقه بر عیال . تنگ گرفتن نفقه بر عیال . (از منتهی الارب ).
حتوتلغتنامه دهخداحتوت . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) خرمابن که غوره ٔ آن ریخته باشد. خرمابن که بیفکند بار خویش . (مهذب الاسماء).