حبقوق نبیلغتنامه دهخداحبقوق نبی . [ ح َ ق ِ ن َ / ح َ ب َق ْ قو ق ِ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از انبیاء بنی اسرائیل است و او ظاهراً به زمانی که بنی اسرائیل در اسارت کلدانیان بودند (یعنی 6
حبقوق نبیلغتنامه دهخداحبقوق نبی . [ ح َ ق ِ ن َ / ح َ ب َق ْ قو ق ِ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از انبیاء بنی اسرائیل است و او ظاهراً به زمانی که بنی اسرائیل در اسارت کلدانیان بودند (یعنی 6
حبرونلغتنامه دهخداحبرون . [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از فلسطین که ابراهیم خلیل (ع ) بدانجا مدفون است ، و بیشتر آنجا را خلیل نامند، و گاهی حَبری ̍ گویند. از کعب حبر روایت است که گفت :
داود پیغمبرلغتنامه دهخداداود پیغمبر. [ وو دِ پ َ غ َ ب َ ] (اِخ ) صاحب فصل الخطاب و پادشاه بنی اسرائیل و از انبیاء آن قوم و پدر سلیمان است و پیامبری و سلطنت را همچون پسرش سلیمان جمع دا
حلحوللغتنامه دهخداحلحول . [ ح َ ] (اِخ ) (بمعنی خشکی ) اسم شهری است در کوهستان یهودا و خرابه های آن همواره بدین اسم معروف بوده و هست و موقعش در دامنه ٔ تپه ای است که تخمیناً 4 می
بابللغتنامه دهخدابابل . [ ب ِ ] (اِخ ) بابلستان . خطه ای قدیمی است در قسمت جنوبی جزیره و یک قسمت از عراق عرب را در بر داشته و از جوار بغداد و کربلا تا خلیج بصره امتداد می یافته