غرانیقلغتنامه دهخداغرانیق . [ غ َ ] (ع اِ) ج ِ غُرنوق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (دهار). جوانان زیباشکل . (از غیاث اللغات ). ج ِ غُرنَیق و غرنیق و غِرنَوق و غرونق و غرناق و غ
چنگیزلغتنامه دهخداچنگیز. [ چ َ ] (اِخ ) چنگیزخان که نام اصلیش بزبان مغولی تموچین است در حدود سال 549 هَ . ق . در مغولستان تولد یافت . پدرش یسوکای بهادر رئیس و خان قبیله ٔ قیات از
غلولغتنامه دهخداغلو. [ غ ُ ل ُوو ] (ع مص ، اِمص ) غلو در امر؛ درگذشتن از حد آن . (منتهی الارب ). از حد درگذشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (مجمل ال
نادرشاه افشارلغتنامه دهخدانادرشاه افشار. [ دِ هَِ اَ ] (اِخ ) سرسلسله ٔ پادشاهان افشاریه ٔ ایران است . وی در 28 محرم سال 1100 هَ . ق . درناحیه ٔ دستگرد از توابع دره گز متولد شد، پدر او ا
واقف لاهوریلغتنامه دهخداواقف لاهوری . [ ق ِ ف ِ ] (اِخ ) شیخ نورالعین پسر قاضی امانت اﷲ از شعرای قرن دوازدهم . اصلش از قصبه ٔ تباله از نواحی لاهور است و ابتدا تحصیل علوم کردسپس به شاعر