حانوتلغتنامه دهخداحانوت . (ع اِ) حانیة. حاناة. دکان می فروش . (منتهی الارب ). میخانه . خرابات . || دکان . (کشف اللغات ) (لطائف اللغات ) (دهار) (غیاث اللغات ) : گفت بد موقوف این ل
حانوتیلغتنامه دهخداحانوتی . (اِخ ) محمدبن عمر حانوتی ، ملقب به شمس الدین . فقیهی از حنفیان اهل قاهره (928-1010 هَ . ق .). او راست : اجابةالسائلین در فقه . فتاوی حانوتی . (الاعلام
حانونلغتنامه دهخداحانون . (اِخ ) (صاحب نعمت ) سه تن در کتاب مقدس بدین نام بودند: اول شادشاه عمونیان است که پدر وی ناحاش با داود نیکویی کرد، بنابراین چون ناحاش را مرگ فرارسید و رخ
حانوتیلغتنامه دهخداحانوتی . (اِخ ) محمدبن عمر حانوتی ، ملقب به شمس الدین . فقیهی از حنفیان اهل قاهره (928-1010 هَ . ق .). او راست : اجابةالسائلین در فقه . فتاوی حانوتی . (الاعلام
حوانیتلغتنامه دهخداحوانیت . [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حانوت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به حانوت شود.
حانیلغتنامه دهخداحانی . (ع ص نسبی ) منسوب به حانوت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). صاحب حانوت . (اقرب الموارد). || منسوب به شهر حانی ، و حنوی برخلاف قیاس است . (منتهی الارب ).