26 فرهنگ

9734 مدخل


ترجمه مقاله

حامی

hāmi

پشتیبان؛ حمایت‌کننده.

پشت یبان

۱. پشتیوان، پشتیبان، طرفدار، کمک، مجیر، مددکار، معین، هوادار، هواخواه، یار، یاریگر، یاور
۲. پارتی ≠ مخالف
۳. منسوب به حام
۴. فرزندان حام

ally, backer, behind, defense, patron, promoter, proponent, protector, support, supporter, supportive, tutelary, backing