حالت واپایش ارتفاع راداریradar altitude control modeواژههای مصوب فرهنگستانحالت واپایشی در سامانۀ واپایش پرواز خودکار که در آن ارتفاع هواگرد براساس نشانکهای مرجع دریافتی از ارتفاعسنج راداری ثابت باقی میماند
حالتلغتنامه دهخداحالت . [ ل َ ] (ع اِ)گشت ِ هر چیزی . حال . || کیفیت آدمی و آنچه آدمی بر آنست . طریقة. (منتهی الارب ). وضع. شأن . (المنجد). حال : کلة. حیبة. حوبة. حسة. حاذة. (م
حالتلغتنامه دهخداحالت . [ ل َ ] (اِخ ) موضعی است به دیار بلقین بن جَسر نزدیک حرّةالرجلاء بین مدینه و شام . (معجم البلدان ).
حالتفرهنگ مترادف و متضاد۱. حال، کیفیت، مورد، وضعیت، چگونگی، وضع ۲. جنبه، بعد ۳. طبیعت، هیئت ۴. نهج ۵. وجد، خلسه ۶. چین، شکن
شیشهـ سرامیکglass-ceramicواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مادۀ سرامیکی که همانند شیشههای معمولی در حالت مذاب شکل داده میشود، سپس تحت واپایش دقیق واشیشهای میشود بهطوریکه محصول نهایی بلورین شود
واپاشی لپتونی هادرونleptonic hadron decacyواژههای مصوب فرهنگستانواپاشی ضعیف هادرونها که در آن در حالت نهایی فقط لپتون تولید میشود
هستة مرکب 2compound nucleusواژههای مصوب فرهنگستانحالت بینابینی هستة هدف پس از جذب یک ذرة فرودی و پیش از واپاشی آن به حالت نهایی
واپاشی نیملپتونیsemileptonic decayواژههای مصوب فرهنگستانواپاشی ضعیف هادرونها که در آن افزون بر هادرونهای دیگر یک لپتون و نوترینوی متناظر با آن در حالت نهایی تولید میشود