حاشافرهنگ انتشارات معین[ ع - فا. ] (ق .) هرگز، مبادا. ؛~و کلا اصلاً، ابداً، هرگز. ؛دیوار ~ بلند است به سهولت می توان موضوع را انکار کرد.
phase-outدیکشنری انگلیسی به فارسیحذف فاز، تدریجا متوقف کردن کار یا تولید، توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
phase outدیکشنری انگلیسی به فارسیفاز کردن، تدریجا متوقف کردن کار یا تولید، توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
phaseoutدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، تدریجا متوقف کردن کار یا تولید، توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
phaseoutsدیکشنری انگلیسی به فارسیتکمیل کردن، تدریجا متوقف کردن کار یا تولید، توقف کار یا فراوری بطور مرحلهای
phaseدیکشنری انگلیسی به فارسیفاز، مرحله، صورت، لحاظ، منظر، وجهه، پایه، دوره تحول و تغییر، اهله قمر، وضع، مرحلهای کردن
طهلغتنامه دهخداطه . [ طاها ] (اِخ ) ابن مهنا الجبرینی الشافعی المحتد الحلبی المولد، العالم الفاضل المتقن العلامة المحقق واحدالدهر فی الفضائل . وی مفسرو محدث و بعلوم عقلی و نقل
ابوغالبلغتنامه دهخداابوغالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمدبن علی بن خلف واسطی ملقب به فخرالملک وزیر بهاءالدوله ابونصربن عضدالدولةبن بویه ٔ دیلمی و وزیر پسر او سلطان الدوله ابی شجاع فناخس
ابوریحانلغتنامه دهخداابوریحان . [ اَ رَ ] (اِخ ) بیرونی . محمدبن احمد خوارزمی بیرونی . از اجله ٔ مهندسین و بزرگان علوم ریاضی . او یکی از نوادر دُهاةِ اعصار و نمونه ٔ کامل ذکاء و فطن
اسامةلغتنامه دهخدااسامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) ابن مرشدبن علی بن مقلدبن نصربن منقذ الکنانی و الکلبی الشیزری الملقب بمؤیدالدولةمجدالدین و المکنی بابی المظفر از اکابر بنی منقذ اصحاب ق
اردشیر بابکانلغتنامه دهخدااردشیر بابکان .[ اَ دَ / دِ رِ ب َ ] (اِخ ) مؤسس سلسله ٔ ساسانی . شورش و اختلالی که در آغاز قرن سوم میلادی در ایالت پارس واقع شد انحطاط قدرت اشکانیان را در آن