حارقانلغتنامه دهخداحارقان . [ رِ ] (ع اِ) دو رگ است در زبان . (مهذب الاسماء). دو رگ در زیر زبان . (بحر الجواهر).
حارقةلغتنامه دهخداحارقة. [ رِ ق َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حارق . || آتش . (منتهی الارب ). || زن تنگ اندام . (مهذب الاسماء). زن تنگ شرم . (از منتهی الارب ). || زنی که زنان همسایه را د
حارقةلغتنامه دهخداحارقة. [ رِ ق َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حارق . || آتش . (منتهی الارب ). || زن تنگ اندام . (مهذب الاسماء). زن تنگ شرم . (از منتهی الارب ). || زنی که زنان همسایه را د
حارقانلغتنامه دهخداحارقان . [ رِ ] (ع اِ) دو رگ است در زبان . (مهذب الاسماء). دو رگ در زیر زبان . (بحر الجواهر).