حارس السماءلغتنامه دهخداحارس السماء. [ رِ سُس ْ س َ ] (اِخ ) و حارِس ُالشَّمال (فلک ). بقار. نام یکی از صورتهای شمالی . از جمله ٔ ستاره های عواء. || نام دیگر صورت عوّاء. (نفایس الفنون
حارسدیکشنری عربی به فارسیسرپرست , مستحفظ , سرايدار , نگهدار ياحافظ , زندانبان , قلعه بان , دربان , نگهبان , پاسدار , پاسداري کردن
حارسفرهنگ مترادف و متضادپاسبان، پاسدار، حافظ، حامی، مدافع، مراقب، مستحفظ، مهیمن، نگاهبان، محافظ، نگاهدار، نگهبان