حائزلغتنامه دهخداحائز. [ ءِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حیازت و حوز. جامع : لیکون للمزید من فضل اﷲ حائزاً و من الثواب بالقدح المعلی فائزاً. (تاریخ بیهقی ، نامه ٔ خلیفه القائم بامراﷲ).
طول پلانکPlanck lengthواژههای مصوب فرهنگستانطولی که در آن ازلحاظ نظری افتوخیزهای کوانتومی حائز اهمیت میشوند
کافت گالاپاگوسGalapagos riftواژههای مصوب فرهنگستانشکاف بین صفحات پوستۀ زمین از جزایر گالاپاگوس به سمت امریکای جنوبی که ازنظر زمینشناختی و اجتماعهای زیستیِ مجرایِ گرمابی بسیار حائز اهمیت است
گونة گیراcharismatic speciesواژههای مصوب فرهنگستانهر یک از گونههای دارای جذابیتی که ازنظر اجتماعی یا فرهنگی یا از منظر انسانریخت بودن حائز اهمیت است
انالغتنامه دهخداانا. [ اِن ْ نا ] (اِخ ) شهریست در جزیره ٔ سیسیل که سابقاً کاستروژیووانی نام داشته . (از لاروس ). این شهر در دوران اسلامی حائز اهمیت بوده و در کتب عربی بنام قصر
اشتاسفورتلغتنامه دهخدااشتاسفورت . [ اِ ] (اِخ ) از شهرهای پروسی آلمان (ساکس ) در کنار بُد ، دارای 20000 تن سکنه و در آن کارخانه ٔ تولیدات شیمیائی و ذوب آهن وجود دارد. مواد معدنی و پت