جیغ و ویغلغتنامه دهخداجیغ و ویغ. [ غ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع )- جیغویغ. جیغ و ویغ کردن ؛ هیاهو و جار و جنجال راه انداختن با آواز زنانه .
ویغفرهنگ انتشارات معین(اِ.) (عا.) تابع «جیغ » جیغ و ویغ : سر و صدا، داد و فریاد (در هنگامی که بخواهند از سر و صدای کسی به تحقیر یاد کنند یا عجز او را برسانند).
ویغلغتنامه دهخداویغ. (اِ، از اتباع ) در تداول تابع جیغ می آید.- جیغ و ویغ ؛ در تداول ، داد و فریاد. هیاهو. جیغ و فریاد. (از فرهنگ اصطلاحات عامیانه ٔ جمال زاده ).
جرنگلغتنامه دهخداجرنگ . [ ج َ رَ / ج ِ رِ ] (اِ صوت ) زنگ آواز و صدای زدن شمشیر و گرز وامثال آن و جرنگیدن مصدر آن است . (آنندراج ) (انجمن آرا). صدای زنگ و طاس و امثال آن و آواز