جیرۀ عملیاتیfield ration, combat rationواژههای مصوب فرهنگستانوعدۀ غذایی بستهبندیشده یا کنسروشده که بهراحتی قابل خوردن است و سربازان در میدان نبرد آن را با خود حمل میکنند متـ . جیرۀ جنگی
جیرۀ اضطراریemergency rationواژههای مصوب فرهنگستانانواع غذا و نوشیدنی که افراد ذخیره میکنند تا در زمان اضطرار از آن استفاده کنند
جیرۀ عادیgarrison rationواژههای مصوب فرهنگستانمقدار غذایی معین که یک سرباز در هنگام استقرار در مکانی خاص مصرف میکند
جیرۀ فشردهration denseواژههای مصوب فرهنگستانغذاهایی که ازطریق فراوری، با حفظ ارزش غذایی، از حجم و کمیت آنها کاسته میشود
جیرۀ نظامیarmy rationواژههای مصوب فرهنگستانمواد غذایی ویژۀ نظامیان در شرایط جنگی که باید فشرده و سبک و دارای ماندگاری طولانی باشد
چغندر قندلغتنامه دهخداچغندر قند. [ چ ُ غ ُ دَ رِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از چغندرکه به کار ساختن شکر و قند آید. قسمی چغندر که در کارخانه های بزرگ یا کارگاههای کوچک بوسایل
ارد اوللغتنامه دهخداارد اول . [ اُ رُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پادشاه اشکانی . این شاه پس از برادربتخت سلطنت تمام ایران نشست . در باب سنه ٔ جلوس او اختلاف است بعضی 56 و برخی 55 ق . م .
خشکهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [عامیانه، مجاز] ویژگی دستمزدی که بهجای جیرۀ جنسی به کسی پرداخت میشود: جیرۀ خشکه.۲. (قید) [عامیانه، مجاز] نقدی.۳. (اسم) هرنوع نانی که هنگام پختن آن را مانند