جیرۀ عادیgarrison rationواژههای مصوب فرهنگستانمقدار غذایی معین که یک سرباز در هنگام استقرار در مکانی خاص مصرف میکند
جیرۀ اضطراریemergency rationواژههای مصوب فرهنگستانانواع غذا و نوشیدنی که افراد ذخیره میکنند تا در زمان اضطرار از آن استفاده کنند
جیرۀ عملیاتیfield ration, combat rationواژههای مصوب فرهنگستانوعدۀ غذایی بستهبندیشده یا کنسروشده که بهراحتی قابل خوردن است و سربازان در میدان نبرد آن را با خود حمل میکنند متـ . جیرۀ جنگی
جیرۀ فشردهration denseواژههای مصوب فرهنگستانغذاهایی که ازطریق فراوری، با حفظ ارزش غذایی، از حجم و کمیت آنها کاسته میشود
جیرۀ نظامیarmy rationواژههای مصوب فرهنگستانمواد غذایی ویژۀ نظامیان در شرایط جنگی که باید فشرده و سبک و دارای ماندگاری طولانی باشد
جیرۀ عملیاتیfield ration, combat rationواژههای مصوب فرهنگستانوعدۀ غذایی بستهبندیشده یا کنسروشده که بهراحتی قابل خوردن است و سربازان در میدان نبرد آن را با خود حمل میکنند متـ . جیرۀ جنگی
خشکهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [عامیانه، مجاز] ویژگی دستمزدی که بهجای جیرۀ جنسی به کسی پرداخت میشود: جیرۀ خشکه.۲. (قید) [عامیانه، مجاز] نقدی.۳. (اسم) هرنوع نانی که هنگام پختن آن را مانند
وظیفهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. کاری که انسان مکلف به انجام دادن آن باشد.۲. کار و خدمت.۳. [قدیمی] جیرۀ روزانه.