جیالغتنامه دهخداجیا. (اِخ ) دهی جزء دهستان طارم علیای بخش شیردان شهرستان زنجان . کوهستانی و معتدل . دارای 481 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ شیرمیشه . محصول آن غلات ، پنبه ،
جيءدیکشنری عربی به فارسیبتونه سربي (براي نگاهداري قاب شيشه) , ميله سربي , بتونه سربي , امد , گذشته فعل امدن
جیاءلغتنامه دهخداجیاء. [ ج َی ْ یا ] (ع ص ) مبالغه از مجی ٔ. (ذیل اقرب الموارد). بسیار آینده . (منتهی الارب ). جئاء.
جیاءلغتنامه دهخداجیاء.(ع اِ) چیزی که بر آن دیگ نهند. (اقرب الموارد). غلاف دیگ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ج ِ جای . (مهذب الاسماء). رجوع به جواء و جواة و جیاءة و جیاوة شود.
متکلف ➊ [آراستگی متن]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه لف ➊ [آراستگی متن]، مزین، غنی، آراسته بهصنایع بدیعی، آراسته، فاخر، مصنوع، آرایشی مرسل، مرصع، مسجع، مقطع، ملمع رسا است