لغتنامه دهخدا
جهراء. [ ج َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث اجهر. زن دیداری تمام خلقت و احوال دیداری . || آنکه در آفتاب دیدن نتواند. (منتهی الارب ). || چشم که حدقه ٔ وی بیرون رو باشداز خانه . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || اسب که غره ٔ وی همه ٔ روی او را گرفته باشد. (منتهی الارب ). || پشته ٔ هموا