جر زدنلغتنامه دهخداجر زدن . [ ج ِ زَ دَ ] (مص مرکب )در تداول عامه دغا و دغل و در قمار، انکار قرارداد یا باخته ٔ خود در قمار، نکول پس از قبول ، انکار پس از قراردادی بین الاثنین . (
جر زدنلغتنامه دهخداجر زدن . [ ج ِ زَ دَ ] (مص مرکب )در تداول عامه دغا و دغل و در قمار، انکار قرارداد یا باخته ٔ خود در قمار، نکول پس از قبول ، انکار پس از قراردادی بین الاثنین . (
ربلغتنامه دهخدارب .[ رُب ْ ب َ ] (ع حرف جر) حرف جر، یا اسم . (دهار) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). بسا، و آن حرف جارّ است و درنیاید مگر بر نکره ، یا اسم است . (آنندراج ). بسیا
فیلغتنامه دهخدافی . (ع حرف جر) حرف جر است . (منتهی الارب ). حرف جر است و ده معنی دارد: یکی معنی ظرفیت حقیقی « : غلبت الروم فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سنین
جرزنندهلغتنامه دهخداجرزننده . [ ج ِ زَ ن َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) در تداول عامه جرزن . آن که درقمار و معامله دغل کند. کسی که پس از قبول قراردادی آن را انکار کند. رجوع به جر و جرزدن و
جرزنلغتنامه دهخداجرزن . [ ج ِزَ ] (نف مرکب ) در تداول عامه جرزننده . آنکه در بازی قمار و معامله دغل کند. رجوع به جر و جرزدن شود.