جِرم گرانشیgravitational massواژههای مصوب فرهنگستانخاصیتی که سبب میشود هر ماده بر مادۀ دیگر نیروی گرانشی وارد میکند
جرمدیکشنری عربی به فارسیمقصر قلمداد کردن , بگناه متهم کردن , گرفتارکردن , تهمت زدن به , گناهکارقلمداد نمودن , متهم کردن , مقصر دانستن
جَرَمَفرهنگ واژگان قرآنقطع کرد -برید ( لَا جَرَمَ :حقـّاً - کنایه از این است که سخنی که بعد از آن می آید قطع کننده و باطل کننده ای ندارد)
اصل همارزیequivalence principleواژههای مصوب فرهنگستاناصل برابری جِرم لَختی و جِرم گرانشی در نظریۀ نسبیت
گرانشیاریgravity assistواژههای مصوب فرهنگستانبهرهگیری از نیروی گرانشی جرم آسمانی برای تغییر مسیر یا تغییر انرژی فضاپیما
گرانیgravityواژههای مصوب فرهنگستانربایش گرانشی در سطح هر سیاره یا جِرم آسمانی دیگر * مصوب فرهنگستان اول
نیروی گرانیforce of gravity, gravity force, gravity vector 2واژههای مصوب فرهنگستانمجموع نیروی گرانشی و نیروی مرکزگریز وارد بر واحد جرم بر روی زمین
میدان گرانشیgravitational field 1واژههای مصوب فرهنگستان1. ناحیهای از فضا که در آن ربایش گرانشی وجود دارد 2. نیروی گرانشی وارد بر جسمی به جِرم واحد در این ناحیه