جُرم خدمهbarratryواژههای مصوب فرهنگستانعملی که خدمه و فرمانده کشتی بدون اجازه یا اطلاع صاحب یا صاحبان کشتی انجام میدهند و موجب آسیب رسیدن به کشتی یا بار آن میشود
جرمدیکشنری عربی به فارسیمقصر قلمداد کردن , بگناه متهم کردن , گرفتارکردن , تهمت زدن به , گناهکارقلمداد نمودن , متهم کردن , مقصر دانستن
جَرَمَفرهنگ واژگان قرآنقطع کرد -برید ( لَا جَرَمَ :حقـّاً - کنایه از این است که سخنی که بعد از آن می آید قطع کننده و باطل کننده ای ندارد)
حسبةلغتنامه دهخداحسبة. [ ح ِ ب َ ] (ع مص ) شمردن . حساب . (تاج المصادر زوزنی ). || پنداشتن . (زوزنی ). || مرده را در کفن پیچیده در گور کردن . یا دفن کردن در سنگستان . || (اِ) مز
ابوشجاعلغتنامه دهخداابوشجاع . [ اَ ش ُ ] (اِخ ) روذراوری . محمّدبن الحسین بن محمّدبن عبداﷲبن ابراهیم همدانی ملقب به ظهیرالدین مؤیدالدوله صفی امیرالمؤمنین . او یکی از وزرای بنی عب
پیشکارلغتنامه دهخداپیشکار. (اِ مرکب ، ص مرکب ) شاگرد و مزدور. (برهان ). || خادم . خادمه . سرپائی . پیشخدمت . خدمتکار. پرستنده . فرمانی . فرمانبرداری . مطیع. بزرگترین چاکر و نوکر ه
ابیوردیلغتنامه دهخداابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن
اختیارالدینلغتنامه دهخدااختیارالدین . [ اِ رُدْ دی ] (اِخ ) علی بن روزبه الشیبانی . ازامرا و ملوک جبال بوده است . صاحب لباب الالباب در باب وی گوید: «خداوندزاده اختیارالدین روزبه الشیبا