جَعَلْنَاهَافرهنگ واژگان قرآنآن را قرار دادیم (مؤنث) (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است)
سَمْعاًفرهنگ واژگان قرآنشنيدن (در عبارت "جَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعاً وَأَبْصَاراً " منظور گوشهاست وچون سمع مصدر بوده آن را مفرد آورده برخلاف بصر که اسم است به معني چشم و براي همين جمع آمد
لَبَسْنَافرهنگ واژگان قرآنمشتبه كرديم - پوشيده و مشكل كرديم - به اشتباه انداختيم - دچار اشتباه كرديم (در عبارت "وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکاً لَّجَعَلْنَاهُ رَجُلاًَ وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِم
يَلْبِسُونَفرهنگ واژگان قرآنمي پوشانند - مشتبه مي کنند - پوشيده و مشکل مي کنند- به اشتباه مي اندازند - دچار اشتباه مي کنند (در عبارت "وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکاً لَّجَعَلْنَاهُ رَجُلاًَ وَل
خارجلغتنامه دهخداخارج . [ رِ ] (ع ص ) بیرون رونده .(آنندراج ) (فرهنگ نظام ). بیرون شونده . (مهذب الاسماء)(اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (المنجد) (تاج العروس ). بیرون شده : او من
خلائفلغتنامه دهخداخلائف . [ خ َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ خلیفة. (منتهی الارب ). رجوع به خلیفة در این لغت نامه شود : وهو الذی جعلکم خلائف الارض . (قرآن 165/6). ثم جعلناکم خلائف فی الارض من