جرین برینلغتنامه دهخداجرین برین . [ ] (اِخ ) از دهات شاه کوه و ساور. (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران ص 169).
جرنبذلغتنامه دهخداجرنبذ. [ ج َ رَم ْ ب َ ] (ع ص ، اِ) سطبر درشت . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از ذیل اقرب الموارد). || آنکه مادرش شوهر دارد. و مادر او شوهرخواهد و او را جرنبذة
جرنبذةلغتنامه دهخداجرنبذة. [ ج َ رَم ْ ب َ ذَ ] (ع ص ، اِ) آن که مادرش شوهر دارد. (منتهی الارب ). کسی که مادر وی شوی دارد و آن مادر شوهر خواهد. (از متن اللغة). رجوع به جرنبذ شود.
جرین برینلغتنامه دهخداجرین برین . [ ] (اِخ ) از دهات شاه کوه و ساور. (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران ص 169).