جوندهلغتنامه دهخداجونده . [ ج َ وَ دَ / دِ ] (نف ) آنکه چیزی را میجود. || فردی از راسته ٔ جوندگان . یک تن از جانوران راسته ٔ جوندگان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جوندگان شود.
جوندهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. آنکه یا آنچه چیزی را میجود.۲. (اسم) هریک از جانوران راستۀ جوندگان.
جوندهکشrodenticideواژههای مصوب فرهنگستانمادهای شیمیایی که از آن برای از بین بردن جوندگان استفاده میشود
پوسیدگی سطح جوندهocclusal cariesواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوسیدگی که از سطح بَرهمایی دندانها شروع میشود متـ . پوسیدگی بَرهمایشی
جربیلفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجانوری جونده شبیه موش خانگی با دُم کشیده و پاهای بلند که در مناطق خشک و بیآبوعلف افریقا و آسیا زندگی میکند.
کلاکموشفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپستانداری جونده و خاکیرنگ با دم دراز و پاهای بلند که میتواند با پاهای عقبی خود بجهد؛ موش صحرایی.
موشفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپستانداری کوچک و جونده با دم دراز و گوشهای بزرگ. موش دوپا: (زیستشناسی) نوعی موش صحرایی با دستهای کوتاه و پاهای بلند که با کمک پاهای خود میجهد؛ کلاکموش. موش