جهتدیکشنری فارسی به انگلیسیaspect, bearing, course, current, direction, hand, orientation, respect, sake , side, trend, turn, way, ways _
تصویر قطبیدۀ متقاطعcross-polarized imageواژه‌های مصوب فرهنگستانتصویری راداری که از جهت متقابل قطبش حاصل شده است و در آن راستای قطبش بازگشتی بر راستای قطبش ارسالی عمود است متـ . قطبیدۀ متقاطع cross-polarized
توان تفکیک عمودیvertical resolutionواژه‌های مصوب فرهنگستانتعداد تصویردانه‌هایی (pixels) که می‌توانند در جهت عمودی بر روی صفحۀ نمایشگر تفکیک شوند
تصویر تمام‌نگاشتیhologram imagery, holographواژه‌های مصوب فرهنگستانتصویری که بر مبنای روش‌هایی با امکان ساخت تصاویر سه‌بعدی تولید می‌شود و در آنها از لیزر و تداخل و پراش و ثبت شدت نـور و نوردهی منـاسب ثبت استفاده می‌شود به‌نحـو
وضعیت‌شناسی چهرهface pose recognitionواژه‌های مصوب فرهنگستانتعیین موقعیت و جهت چهره، برمبنای موضع دوربین یا حسگر تصویربرداری