فنون پشتیبانی جنگ الکترونیکیelectronic support measures techniquesواژههای مصوب فرهنگستانفنونی برای تجسس و ردگیری و تشخیص و تعیین فرستندههای الکترومغناطیسی دشمن با هدف شناسایی فوری تهدیدات آنها
فندلغتنامه دهخدافند. [ ف َ ] (اِ) بند. پند. مکر و حیله . (فرهنگ فارسی معین ). صورتی از فن عربی نیست بلکه صورتی از بند است . (یادداشت مؤلف ). مکر. حیله . زرق . فریب . سالوسی .
tacticدیکشنری انگلیسی به فارسیتاکتیک، رزم شیوه، جنگ فن، جنگ فنی، تاکتیک یا رزم ارایی، وابسته به رزم شیوه، رزم ارا
وسيلةدیکشنری عربی به فارسیمقتضي , مصلحت , مناسب , تهوراميز , سهولت , امکان , وسيله , جنگ فن , رزم شيوه , جنگ فني , وابسته به رزم شيوه , رزم ارا , ماهردرفنون جنگي , تاکتيک يا رزم ارايي
نیکوانلغتنامه دهخدانیکوان . [ ک ُ ] (اِ) زیبایان . خوب صورتان . نیکورخان . جمع نیکو، به معنی جمیل و زیباروی : نیز ابا نیکوان نماندت جنگ فندلشکر فریاد نی خواسته نی سودمند. رودکی .آ