731 مدخل
۱. جنگاوری؛ دلیری.۲. [مجاز] مبارزه.
جنگاوری، چالشگری، رزمجویی، سلحشوری، شجاعت، میدانداری
fight
قتال
جنگجویی . [ ج َ ] (حامص مرکب ) ستیزه جویی . مخاصمت و منازعت . (ناظم الاطباء).
فدائي
ميليشيا
crusader
guerrilla, partisan
belligerent
( ~.)(حامص .) جنگجویی ، مبارزه .
( ~.) (حامص .) جنگجویی .
(تلفظ: razm ārā) (در قدیم) جنگجویی که در جنگ هنرنمایی میکند ، جنگجویِ زبردست .
ستیزه جویی، جنگجویی، نزاع طلبی