جنودلغتنامه دهخداجنود. [ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ جُنْد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (دهار). در مثل است : اِن ّ ﷲِ جنوداً منها العسل ؛ خدای را یاریگران یا سپاههاست ، از آن جمله است ان
ژنودلغتنامه دهخداژنود. [ ژِ ] (اِخ ) آبه آنتوان اُژِن . نام عالم کاتولیک فرانسوی . مولد مُنتلیمار بسال 1792 و وفات در جزایر هیر بسال 1849 م .
رب الجنودلغتنامه دهخدارب الجنود. [ رَب ْ بُل ْ ج ُ ] (ع اِ مرکب ) پیشوای عساکر روحانی آسمان و سردار عساکر زمین . (قاموس کتاب مقدس ).
رب الجنودلغتنامه دهخدارب الجنود. [ رَب ْ بُل ْ ج ُ ] (ع اِ مرکب ) پیشوای عساکر روحانی آسمان و سردار عساکر زمین . (قاموس کتاب مقدس ).
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) الجنود. شاپوربن اردشیر. پسر اردشیربن بابک و ولی عهد اوبود و او را شاپورالجنود گفتندی از آنچ لشکردار بودو شاپور ذوالا کتاف بعد از وی بوده ست ، و ما
پیریکاسلغتنامه دهخداپیریکاس . (اِخ )کلمه در وندیداد معنی جاودان از جنود اهرمن (انگره مینیو = خرد خبیث ) دارد. (ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان چ 1 ص 17). و رجوع شود به ترجمه ٔ ایران