جندیشاپورلغتنامه دهخداجندیشاپور. [ ج ُ ] (اِخ ) رجوع به جندیسابور و جندشاپور و گندی شاپور و جندیشاهبور شود.
جندشاپورلغتنامه دهخداجندشاپور. [ ج ُ ] (اِخ ) جندیشاپور. جندسابور. جندیشاهپور. گندیشاپور. شهری است نزدیک شوشتر از شهرهای اهواز و قبر یعقوب لیث صفاری در آنجاست . (قاموس ). نام شهری ا
جندیسابورلغتنامه دهخداجندیسابور. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) شهری است در خوزستان که آنرا شاپوربن اردشیر بنا کرد. (معجم البلدان ). رجوع به جندشاپور و گندی شاپور و جندیشاپور و جندیشاهبور و نخبةا
جندیشاهبورلغتنامه دهخداجندیشاهبور. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) صورتی از جندیسابور و جندیشاپور، در برخی از اشعار عربی بدین صورت آمده است . رجوع به معجم البلدان شود.
گندیشاپورلغتنامه دهخداگندیشاپور. [ گ ُ ] (اِخ ) معرب این اسم جندیساپور است . جغرافیادانان اسلامی این شهر را به خصب نعمت و نخل و زرع و رودخانه های بسیار ستوده اند. و گندیشاپور معرب «گ
جندشاپورلغتنامه دهخداجندشاپور. [ ج ُ ] (اِخ ) جندیشاپور. جندسابور. جندیشاهپور. گندیشاپور. شهری است نزدیک شوشتر از شهرهای اهواز و قبر یعقوب لیث صفاری در آنجاست . (قاموس ). نام شهری ا
جندیشاهبورلغتنامه دهخداجندیشاهبور. [ ج ُ دَ ] (اِخ ) صورتی از جندیسابور و جندیشاپور، در برخی از اشعار عربی بدین صورت آمده است . رجوع به معجم البلدان شود.
زمزملغتنامه دهخدازمزم . [ زِ زَ ] (اِخ ) موضعی است به خوزستان از نواحی جندیشاپور و لفظی است عجمی . (از معجم البلدان ). بر وزن درهم نام موضعی به خوزستان . (یادداشت بخط مرحوم دهخد