لغتنامه دهخدا
گل گندم . [ گ ُ ل ِ گ َ دُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیخ گیاهی است دوایی و چنان بنظر آید که پنج شش دانه ٔ گندم بهم چسبیده است . (برهان ) (آنندراج ). اسم فارسی جوز جندم . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گوز گندم . (الفاظ الادویه ). گیاهی است که در نظر چنان نماید که پنج شش دانه ٔ گندم د