جنتللغتنامه دهخداجنتل . [ ] (ع اِ) مصحف جنبیل . صعتر است . (فهرست مخزن الادویة) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به جنبیل و صعتر و جنبید شود.
جبتللغتنامه دهخداجبتل . [ ج َ ت َ ] (اِخ ) نام موضعی است از دیار نهد در یمن که در اشعار نیز ذکر آن آمده است . (از معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ) (منتهی الارب ).
gallantsدیکشنری انگلیسی به فارسیدلربا، زن باز، جنتلمن، زن نواز، ملازمت کردن، دلاوری کردن، زن بازی کردن، عشقبازی کردن
gallantدیکشنری انگلیسی به فارسیشجاع، زن باز، جنتلمن، زن نواز، ملازمت کردن، دلاوری کردن، زن بازی کردن، عشقبازی کردن، دلیر، دلاور، عالی، متعارف وخوش زبان درپیش زنان
پهلوانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات لوان، پارسا، آقا، رادمرد، مرد، سرور، جنتلمن انسان درستکار، مردشریف، انسان والا، فرد بزرگوار یل، گُرد احرار