جناتلغتنامه دهخداجنات . [ ج َن ْ نا ] (ع اِ) ج ِ جنة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جنة شود.
جانت قبطهلغتنامه دهخداجانت قبطه . [ ؟ ق َ ؟ ] (معرب ، اِ) گیاهی است . مؤلف دزی گوید: در لاتین سانتوم کاپیتا و بفرانسه شاردُن رولان یا سان تِت و از دسته ٔ سطراطیقوس می باشد و بعربی ج
جرأت کردنلغتنامه دهخداجرأت کردن . [ ج ُ ءَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گستاخی کردن .دلیری نمودن . جسارت ورزیدن . و رجوع به جرأت شود.
جاتلغتنامه دهخداجات . [ جات ت ] (ع ص ) از: جَت َّ. کسی که دست بر گوسپند کشد تا فربهی آن معلوم کند. (از منتهی الارب ).
جات کرملغتنامه دهخداجات کرم . [ ک َ ] (اِ) این کلمه را بیرونی در ماللهند بکار برده و نام قربانیی است که برهمنان طفل را کنند در روزهای بین وضع حمل و ارضاع . ماذا وضعت المراءة حملها
نَهَرٍفرهنگ واژگان قرآنفضا و وسعت - نهر (در مورد عبارت "إِنَّ ﭐلْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ " روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که : منظور از کلمه نهر فضا و وسعت ا
شاشینلغتنامه دهخداشاشین . (اِخ ) صاحب روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات از قول صاحب التلخیص آورد که از جمله جزایر واقع در حوالی جزیره ٔ اندلس جزیره ٔ شاشین است که جزیره ای
طبرسیلغتنامه دهخداطبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) مؤلف روضات الجنات آرد (ص 18): ابومنصور احمدبن علی بن ابی طالب الطبرسی ، از مردم طبرستان بفتح طا و با و راء و اسکان سین ، چنانکه حازمی
اطرارهلغتنامه دهخدااطراره . [ ] (اِخ ) این نام در روضات الجنات در ضمن شرح حال معافی بدین سان آمده است :ابوالفرج معافی بن یحیی بن زکریا نهروانی جریری معروف به اطراره . ولی صاحب معج