معترضهلغتنامه دهخدامعترضه . [ م ُ ت َ رِ ض َ ] (ع ص ) مؤنث معترض . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معترض شود.- جمله ٔ معترضه ؛ حشو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جمله ای ا
پارانتزلغتنامه دهخداپارانتز. [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) جمله ٔ معترضه . || و علامت جمله ٔ معترضه در کتابت و آن دو قوس است در دو طرف جمله (). هلالین . قوسین .
پرانتزفرهنگ انتشارات معین(پَ تِ) [ فر. ] (اِ.) نشانه ای است قوسی شکل ( ) که برای نوشتن جملة معترضه و مانند آن به کار رود، هلال ، قوس ، کمان . (فره ) .
بین الهلالینلغتنامه دهخدابین الهلالین . [ ب َ نَل ْ هَِ ل َ ] (ع ق مرکب ) میان دو هلال . میان دو کمان . || دو هلال که در دو طرف جمله ٔ معترضه قرار دهند. دو پرانتز.