جمع آوریفرهنگ انتشارات معین( ~. وَ) (حامص .) 1 - جمع کردن ، گ رد کردن ، فراهم آوردن . 2 - پیش گیری از انتشار یا گسترش . 3 - نظم دادن به چیزهای آشفته و در هم بر هم .
ژئوماتیکواژهنامه آزادعلم ، هنر و فن آوری تعیین موقعیت نسبی نقاط بر روی سطح زمین ، بالا و پایین سطح زمین و در به مفهوم کلی تر ژئوماتیک (نقشه برداری ) در برگیرنده تمامی روش های اندازه
پهپادواژهنامه آزاد(پَ) این واژه مخفف (پرنده هدایت پذیر از دور ) میباشد و در اصطلاح به هواپیماهای بی سرنشین نظامی و یا هم تحقیقاتی گفته می شود که به منظور منهدم کردن هدفهای نظامی
دیکسیونرفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکتابی که در آن واژههای یک زبان و معنی آنها به همان زبان یا به زبانی دیگر، به ترتیب الفبایی جمع آوری شده و دربارۀ هر واژه، اطلاعاتی چون هویت دستوری، ریشهشناسی
دیوکسلغتنامه دهخدادیوکس . [ ی ُ ک ِ] (اِخ ) دیااکو. دیوکو. مؤسس سلسله ٔ ماد (708-655 ق .م .) بر حسب نوشته های هرودت دیوکس پسر فرااورتیس ، دهقانی بود که مانند سایر مادی ها در دیه