جمرةدیکشنری عربی به فارسیياقوت اتشي , لعلي که تراش محدب داشته باشد , کفگيرک , دمل بزرگ , رنگ نارنجي مايل به قرمز , زغال نيم سوز , خاکستر , خاکستر کردن , خاکه زغال نيمسوز , اخگر , خاکستر
جمرةلغتنامه دهخداجمرة. [ ج َ رَ ] (ع اِ) یکی جَمْر. (از اقرب الموارد). رجوع به جمر شود. || خدرک آتش . (منتهی الارب ). اخگر آتش . (برهان ). آتش برافروخته . (از اقرب الموارد). ج ،
جمرهفرهنگ انتشارات معین(جَ رِ) [ ع . جمرة ] (اِ.) 1 - تکه ای آتش . 2 - سنگ ریزه . 3 - در فارسی ، بخاری که در آخر زمستان از زمین بلند می شود، که حمل بر نفس کش یدن زمین است .
جمرهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [جمع: جمار و جَمَرات] تکهای آتش؛ اخگر.۲. بخار و حرارتی که در آخر زمستان از زمین برمیخیزد و برای آن سه نوبت و برای هر نوبت هفت روز فاصله قائل گردیدهاند و د