جلمودلغتنامه دهخداجلمود. [ ج ُ ] (ع اِ) خرسنگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (ص ) شتران کلانسال . (منتهی الارب ). رجوع به جلمد شود.
جلودارفرهنگ انتشارات معین(جُ لُ) [ تر - فا. ] (ص فا. اِمر.) 1 - کسی که زمام اسب ارباب خود را در دست گرفته راه برد. 2 - طلایه ، پیش قراول . ؛ ~ کسی بودن توان مبارزه با آن کس را داشتن .
جلامیدلغتنامه دهخداجلامید. [ ج َ ] (ع اِ) ج ِ جُلمود. (منتهی الارب ). || ثقل و سنگینی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ): القی علیه جلامید. (اقرب الموارد).
خرسنگلغتنامه دهخداخرسنگ . [ خ َ س َ ] (اِ مرکب ) سنگ بزرگ سخت گران . (شرفنامه ٔمنیری ). سنگ بزرگ ناتراشیده و ناهموار. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). سنگ بزرگ و کلان . (غیاث اللغ
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن المأمون النحوی اللغوی القاضی . یاقوت گوید: او دارای خطی ملیح و عقلی صحیح بود. مولد وی ذی القعده ٔ سال 509 هَ . ق . ووفات به
شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندان
ادیب فراهانیلغتنامه دهخداادیب فراهانی . [ اَ ب ِ ف َ ] (اِخ ) محمدصادق متخلص به امیری ملقب به ادیب الممالک فرزند حاجی میرزا حسین نوه ٔمیرزا معصوم محیط برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام وز