جلب کردندیکشنری فارسی به انگلیسیallure, arrest, attract, beckon, engage, fascinate, gain, gravitate, hold, lure, pull, recruit, take, wile, win, woo
جلب کردنفرهنگ انتشارات معین(جَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - کشانیدن ، آوردن . 2 - دستگیر کردن ، بازداشت کردن .