جفلةلغتنامه دهخداجفلة. [ ج َ ف َ ل َ ] (ع اِ) قد. بالا. قامت . || چوبی که بدان قد را اندازه گیرند. (دزی ). || ج ِ جافل .
جفلةلغتنامه دهخداجفلة. [ ج َ ل َ ] (ع اِ) بریده و پیچیده از پشم . (شرح قاموس ). قطعه یا پاره ای از پشم . (اقرب الموارد). پاره ٔ صوف . تکه ٔ پشم .
جفلةلغتنامه دهخداجفلة. [ ج َ ل َ ] (ع اِ) درخت بسیاربرگ . درخت انبوه و پربرگ . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
جبلهلغتنامه دهخداجبله . [ ] (اِخ ) شهری است که یک جانب او دریای روم بود و سه جانب دیگر خرماستانها و زیتون بسیار دارد. (نفائس الفنون ).
جبلهلغتنامه دهخداجبله . [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی کریب بن قیس بن حجربن وهب بن ربیعةبن معاویة الاکرمین . ابن شاهین و طبری او را درشمار رجال خود آورده اند و ابن فتحون و ابومو
جبلهلغتنامه دهخداجبله . [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) ابن حارث بن جبلةبن حارث بن جبلة. از ملوک غسانیان است که مدت سی وچهار سال به کامرانی سلطنت کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262).
جبلهلغتنامه دهخداجبله . [ ج َ ب َ ل َ ] (اِخ ) بدون نسب است . بخاری گوید او را با پیغمبر (ص ) مصاحبتی بود. ابن سیرین مرسلاً از او روایت کند. بعقیده ٔ من [ صاحب الاصابه ] این شخص
جبلهلغتنامه دهخداجبله . [ ج َ ب َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کهنه ٔ شهرستان سبزوار در بخش جغتای . این ده در ده هزارگزی جنوب باختری جغتای و 1500گزی جنوب مالرو عمومی شریف آباد