جفت و طاقلغتنامه دهخداجفت و طاق . [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جفت و تا.طاق و جفت . نام بازیی است . رجوع به جفت و تا شود.
جفتهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده=جفتک: ◻︎ جفت و طاق سپهر درشکند / جفتهای کآن تکاور اندازد (خاقانی: ۱۲۶).
جفت و تالغتنامه دهخداجفت و تا. [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نام بازیی است که کسی چند عدد از چیزی را در مشت بسته میگیرد و از حریف می پرسد جفت یا تا؟ اگر حریف درست بگوید آن چیز
جفتلغتنامه دهخداجفت . [ ج ُ ] (ص ، اِ) زوج . مقابل فرد. (برهان ). ضد طاق . (انجمن آرا). هر عددی که نصف صحیح دارد مثل دو و چهار و شش و مقابل آن تا و طاق است مثل یک و سه و پنج .
جفته انداختنلغتنامه دهخداجفته انداختن . [ ج ُ ت َ / ت ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) جفتک انداختن : جفت و طاق سپهر درشکندجفته ای کان تکاور اندازد. خاقانی .خر ز بهر دفع خار از سوز و دردجفته می ان
خانجلغتنامه دهخداخانج . (اِ) گَوی باشد که طفلان بجهت جوزبازی کنند و مشتی از جوز بدست گرفته در آن میان اندازند. (برهان قاطع). گوی کوچک است که کودکان در جوزبازی جوز را درمیان آن ب