جفتلغتنامه دهخداجفت . [ ج ُ ] (ص ، اِ) زوج . مقابل فرد. (برهان ). ضد طاق . (انجمن آرا). هر عددی که نصف صحیح دارد مثل دو و چهار و شش و مقابل آن تا و طاق است مثل یک و سه و پنج .
ژفتلغتنامه دهخداژفت . [ ژَ ] (ص ) تناور. (آنندراج ). فربه . || لاغر. (آنندراج ). نحیف (از لغات اضداد است ) : برو بزیر رکابش چو اسب تازی چست مباش در ره حکمش چو گاو کاهل ژفت .؟ (
ژفتلغتنامه دهخداژفت . [ ژُ ] (ص ) بخیل و ممسک : با او چگونه گشت زبان ژفت یا جوادبا او چگونه رفت فلک نرم یا درشت .؟ (از شعوری ).