جغجغهلغتنامه دهخداجغجغه . [ ج ِ ج ِ غ َ / غ ِ ] (اِ) چیزی از مس و یا چوب که در آن سنگ ریزه کنند بازیچه ٔ طفلان را، که چون بجنبانندآوازی برآورد. بازیچه ٔ اطفال و آن ظرفی خرد است ا
جغجغهفرهنگ انتشارات معین(جِ جِ غِ) (اِ.) نوعی اسباب بازی کودکان شبیه قوطی که موقع تکان دادن صدا از آن برآید.
جغجغهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نوعی اسباببازی کودکان شبیه قوطی کوچک دستهدار که موقع تکان دادن صدا میکند.۲. (زیستشناسی) میوۀ گیاهی خاردار که پس از خشک شدن هرگاه آن را تکان بدهند دانهها
جغجغههاrattlesواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از خودصداها که با تکان دادن آنها و برخورد اشیایی از قبیل مهره یا دانه به داخل یا خارج بدنۀ ساز، صدا تولید میشود
آچارخط جغجغهایspeed wrenchواژههای مصوب فرهنگستانآچارخطی که با درگیر کردن مهره در یک حرکت سریع ضربهای پیچهای خط را نصب میکند
جغهلغتنامه دهخداجغه . [ ج ِغ ْ غ َ / غ ِ ] (اِ) زیوری است که از پر درنا یاکلنگ یا مرغ ماهیخوار سازند و بر کلاه نهند و بیشتر بهادران و دلیران بر سر گذارند. (شعوری ج 1 ص 324) جقه