ژسنلغتنامه دهخداژسن . [ ژِ س ِ ] (اِخ ) نام سرزمینی به مصر سفلی . آنجا تا زمان اِکسود اقامتگاه اسرائیلیان بود.
جسنهلغتنامه دهخداجسنه . [ ج ُ ن َ ] (ع اِ) ماهیی است گرد مانند کژدم دو قرن دارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک نوع ماهی گردی که مانند کژدم دو شاخ دارد. (از ناظم الاطباء).
جسنهلغتنامه دهخداجسنه . [ ج ُ ن َ ] (ع اِ) ماهیی است گرد مانند کژدم دو قرن دارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک نوع ماهی گردی که مانند کژدم دو شاخ دارد. (از ناظم الاطباء).
جسنفشاهلغتنامه دهخداجسنفشاه . [ ] (اِخ ) نام پادشاه طبرستان در زمان اردشیر. آقای پورداود در یشتها چنین آرد: تنسر هیربدان هیربد اردشیر بابکان در جزو کاغذی که به جسنفشاه پادشاه طبرست
بنفشۀ افریقاییSaintpauliaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از جِسنِریان/ بنفشهافریقائیان با شش گونۀ علفی چندساله که بومی تانزانیا و جنوب شرقی کنیا هستند و بیشتر گونههای آن در کوههای نگورای تانزانیا میروید