جزییلغتنامه دهخداجزیی . [ ج ُزْ ] (ص نسبی ) منسوب به جزء، ضد کلی که پازتازی نیز گویند.(ناظم الاطباء). همان جزئی است که در کتابت فارسی همزه به یا تبدیل شده است . رجوع به جزئی و ج
جزييدیکشنری عربی به فارسیکسري , کوچک , جانبدار , طرفدار , مغرض , جزءي , ناتمام , بخشي , قسمتي , متمايل به , علا قمند به