جرینیلغتنامه دهخداجرینی . [ ج ُ رَ ] (ص نسبی ) نسبت است به جریه که بطنی از سلول است . (از انساب سمعانی ).
شاهتختهCarina, Car, Keelواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی جنوبی و بخشی از صورت فلکی کهنکشتی که سهیل، دومین ستارۀ پرنور آسمان، را در بر میگیرد
جرنگ جرنگلغتنامه دهخداجرنگ جرنگ . [ ج ِ رِ ج ِ رِ ] (اِ صوت مرکب ) حکایت صوت مسکوکات طلا یا نقره ، آواز سکه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به جرنگ شود.