جرکلغتنامه دهخداجرک . [ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حرجنداز بخش مرکزی شهرستان کرمان . این ده در شصت وهفت هزارگزی شمال کرمان و دوهزارگزی جنوب راه شهداد به راورقرار دارد و محل
جرکلغتنامه دهخداجرک . [ ج ُ ] (ع اِ) دشت و صحرا و بیابان باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بیابان . (جهانگیری ) .
جرک و برک کردنلغتنامه دهخداجرک و برک کردن . [ ج ِ رِ ک ُ ب ِ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به جرک و برک شود.
جرک و برکلغتنامه دهخداجرک و برک . [ ج ِ رِ ک ُ ب ِ رِ ] (اِ صوت مرکب ) یا چرک و پرک . در تداول عامه صدای دو چیز که بهم تصادم کند. صدای تف دادن خوراکی چون پیاز و مانند آن .
جرک و برک کردنلغتنامه دهخداجرک و برک کردن . [ ج ِ رِ ک ُ ب ِ رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به جرک و برک شود.
جرک و برکلغتنامه دهخداجرک و برک . [ ج ِ رِ ک ُ ب ِ رِ ] (اِ صوت مرکب ) یا چرک و پرک . در تداول عامه صدای دو چیز که بهم تصادم کند. صدای تف دادن خوراکی چون پیاز و مانند آن .