26 فرهنگ

960 مدخل


ترجمه مقاله

جرنگیدن

jarangidan

صدا کردن شمشیر و زنگ و هرچیز فلزی یا چینی هنگامی که به چیزی بخورد: ◻︎ به ابر اندر آمد دم کرهّ‌نای / جرنگیدن گرز و هندی‌درای (فردوسی۱: ۱۲۶۷).

clank, clink, ring