26 فرهنگ

4204 مدخل


ترجمه مقاله

جرم

jerm

۱. ماده‌ای که بر روی سطوح رسوب می‌کند.
۲. (فیزیک) مقدار مادۀ موجود در یک جسم.
۳. شکل مادی حیوان یا چیز دیگر؛ جسم.
۴. [قدیمی] هریک از کُرات آسمانی: ◻︎ جرم ماه از اشارت جدّش / هم به دو نیم گشت، هم یک لخت (انوری: ۵۲۴).
۵. [قدیمی] ستاره.

اثم، بزه، تقصیر، جسم، جنایت، جنحه، حرج، خطا، خلاف، گناه، معصیت

body, crime, germ, guilt, guiltiness, misdeed, misdoing