پساندازی جرقهزنیspark retard, retardواژههای مصوب فرهنگستانتغییر زمانبندی جرقهزنی بهطوریکه عمل جرقه زدن پس از زمانی که کارخانۀ سازنده تعیین کرده است انجام گیرد
پیشاندازی جرقهزنیspark advance, advance 1, advanced ignition, ignition advanceواژههای مصوب فرهنگستانتغییر زمانبندی جرقهزنی بهطوریکه عمل جرقه زدن پیش از زمانی که کارخانۀ سازنده تعیین کرده است انجام گیرد
فاصلة جرقهزنیarcing distanceواژههای مصوب فرهنگستانکوتاهترین فاصلة هوایی میان دو بخش رسانا در سر و ته مقره
ولتاژ جرقهزنیspark voltageواژههای مصوب فرهنگستانولتاژی که برای ایجاد قوس الکتریکی بین دو الکترود لازم است
جرقهگویش اصفهانی تکیه ای: ǰaraqa طاری: ǰeraqqa طامه ای: ǰeraqqa طرقی: ǰeraqqa کشه ای: ǰeraqqa نطنزی: deraqqa