26 فرهنگ

923 مدخل


ترجمه مقاله

جرقه

jaraqqe, jereqqe

۱. ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد؛ شراره؛ اخگر.
۲. [مجاز] فکری که به‌ناگهان به ذهن خطور کند.

درخش

اخگر، بارقه، برق، شراره، شرار، شرر، شعله

gleam, scintilla, scintillation, spark, twinkle