جرقهگویش اصفهانی تکیه ای: ǰaraqa طاری: ǰeraqqa طامه ای: ǰeraqqa طرقی: ǰeraqqa کشه ای: ǰeraqqa نطنزی: deraqqa
جرغهلغتنامه دهخداجرغه . [ ج َ رِغ ْ غ َ ] (اِ) در تداول عامه ابیز، ابیزک ، شراره . جرقه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به جرقه شود.
جرغهلغتنامه دهخداجرغه . [ ج َ غ َ ] (اِ) جرگه . حلقه . حوزه .- جرغه زدن ؛ دائره وار گرد آمدن . (یادداشت مؤلف ).- جرغه زدن جماعتی ؛ دائره وارگرد آمدن .شاید صورتی از جرگه است .
جرغهلغتنامه دهخداجرغه . [ ج ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شش ده قره بلاغ از بخش مرکزی شهرستان فسا. این ده در پنجاه وسه هزارگزی خاور فسا و دوهزارگزی راه فرعی نسا به دارکوبه قرار د