لغتنامه دهخدا
هجرت . [ هَِ رَ ] (ع اِمص ) مفارقت . جدایی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). دوری . افتراق . فراق . هجر. هجران . || ترک وطن و دوری از خانمان و مفارقت یاران و دوستان . (ناظم الاطباء). جدائی از سرای و نشیمن . (السامی فی الاسامی ). بریدن از وطن . بریدن از خانمان . جدای