جبتلغتنامه دهخداجبت . [ ج ِ ] (ع اِ) بت . (منتهی الارب ) (دهار) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هرچه غیرباریتعالی که آن را پرستش نمایند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). آن
جذبلغتنامه دهخداجذب . [ ] (اِخ ) شهرکی است بشام ، خرم و آبادان وخرد و با کشت بسیار و آبهای روان . (حدود العالم ).
جذر اصملغتنامه دهخداجذر اصم . [ ج َ رِ اَص َم م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و آن آن است که او راجذر صحیح نباشد، مانند عدد ده که جذر آن تقریباً سه و سبع باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون
جاتلغتنامه دهخداجات . [ جات ت ] (ع ص ) از: جَت َّ. کسی که دست بر گوسپند کشد تا فربهی آن معلوم کند. (از منتهی الارب ).
جات کرملغتنامه دهخداجات کرم . [ ک َ ] (اِ) این کلمه را بیرونی در ماللهند بکار برده و نام قربانیی است که برهمنان طفل را کنند در روزهای بین وضع حمل و ارضاع . ماذا وضعت المراءة حملها
جبتلغتنامه دهخداجبت . [ ج ِ ] (ع اِ) بت . (منتهی الارب ) (دهار) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هرچه غیرباریتعالی که آن را پرستش نمایند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). آن
جذبلغتنامه دهخداجذب . [ ] (اِخ ) شهرکی است بشام ، خرم و آبادان وخرد و با کشت بسیار و آبهای روان . (حدود العالم ).
جذر اصملغتنامه دهخداجذر اصم . [ ج َ رِ اَص َم م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و آن آن است که او راجذر صحیح نباشد، مانند عدد ده که جذر آن تقریباً سه و سبع باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون
جاتلغتنامه دهخداجات . [ جات ت ] (ع ص ) از: جَت َّ. کسی که دست بر گوسپند کشد تا فربهی آن معلوم کند. (از منتهی الارب ).