جدلیالغتنامه دهخداجدلیا. [ ] (اِخ ) شخصی بود که نبوخدنصر پس از آنکه فلسطین را مفتوح ساخت و پای تخت و هیکلش را خراب کرد او را بر فلسطین حکومت داد. (دوم پادشاهان 25: 22). و اسماعیل
جدلیالغتنامه دهخداجدلیا. [ ] (عبری ، اِ) به عبری کسی را گویند که خداوند او را مقرر فرموده است . (ارمیا 40: 25) (از قاموس کتاب مقدس ).
جدایالغتنامه دهخداجدایا. [ ج َ ] (ع اِ) ج ِ جدیه . (قطر المحیط) (منتهی الارب ). ج ِ جدیه یعنی آدرم زین و پالان . (آنندراج ). و رجوع به جدیه شود.
جبلیانلغتنامه دهخداجبلیان . [ ج َ ب َ ] (اِخ ) سکنه ٔ جبیل میباشند (صحیفه ٔ یوشع 31:5). (از قاموس کتاب مقدس ).
جالیانلغتنامه دهخداجالیان . [ ] (اِخ ) قریه ای است جزء بلوک آباده . طول جلگه ٔ این بلوک از شمال بجنوب تخمیناً شانزده فرسخ و عرض آن چهار فرسنگ میباشد. صنعت اهالی قاشق سازی و جعبه س
تنحومتلغتنامه دهخداتنحومت . [ ] (اِخ ) (عزاداری ) و او پدر یکی از رؤسایی بود که تحت اقتدار جدلیا بودند. (دوم پادشاهان 25:32. کتاب ارمیا 40:8) (از قاموس کتاب مقدس ).
الیشاماعلغتنامه دهخداالیشاماع . [ اَ ] (اِخ ) الیشامع. الیشمع. جد اسماعیل که جدلیا را کشت . (قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به همین کتاب شود.
تحفنیسلغتنامه دهخداتحفنیس . [ ] (اِخ ) (سر دنیا) زوجه ٔ فرعون شهریار مصر که هدد خواهرش را تزویج نمود (کتاب اول پادشاهان 11: 18 - 20) و شوهرش از نسل طبقه ٔ 22 ملوک مصر بود. || شهری
اخیقاملغتنامه دهخدااخیقام . [ اَ ] (اِخ ) (برادری که قدیم است ) هنگامی که کتاب مقدس در هیکل یافت شد یوشیا این شخص را به حلده بنیه فرستاد. (کتاب دوم پادشاهان 22:14). او و پسر وی جد
ارمیالغتنامه دهخداارمیا. [ اِ ] (اِخ ) (سِفْرِ...) نام کتابی است از توراة. (الفهرست چ مصر ص 34). ترتیب این کتاب در احکام نبوت های متنوعه و وعده های الهیه اش امری مشکل است ، اما ب