جداری ـ محوریparietal-axileواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تَمَکنی که در آن جفتها در محل اتصال دیواره و فراَبر یک تخمدان دو یا چندحجرهای قرار دارند
جداریلغتنامه دهخداجداری . [ ج ِ ] (اِخ ) احمدبن سیدی بن الحسن بن بحر جداری بغدادی ، مکنی به ابوبکر. محدث است . در تاریخ بغداد ذکر او رفته است و ابن رزقویه از او روایت کند. (از مع
جداریparietalواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تَمَکنی که در آن جفتها بر روی دیوارۀ داخلی یا قسمتهای تورفتۀ یک تخمدان مرکب تکحجرهای قرار دارند
جداری دیوارهدارparietal-septateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تَمَکنی که در آن جفتها در داخل دیوارههای تخمدان اما در درون حجرههای مجزا قرار دارند
جدامیلغتنامه دهخداجدامی . [ ج ُ ] (ع اِ) خرمائی است . (منتهی الارب ). قسمی از خرما. (ناظم الاطباء). نوعی از نخل است بیمامه ، که بمنزله ٔ نخل شهریز ببصرة و نخل تبی به بحرین می باش
جداریلغتنامه دهخداجداری . [ ج ِ ] (اِخ ) احمدبن سیدی بن الحسن بن بحر جداری بغدادی ، مکنی به ابوبکر. محدث است . در تاریخ بغداد ذکر او رفته است و ابن رزقویه از او روایت کند. (از مع
دیوارفرهنگ انتشارات معین[ په . ] (اِ.) 1 - جداری از سنگ ، چوب ، آجر و غیره که اطراف خانه ، زمین و باغ و غیره به جهت محصور کردن و حفاظت آن بنا می کنند. 2 - حایل میان دو چیز. ؛ ~ کسی کو